1401- این سال منحوس ، پر خون ، پر از وداع که هم زمینش و هم آسمانش سرخ بود ، نفس هایش به شماره افتاد، تمام شد و تا همیشه در خاطر، این سیاهی بی پایان را به یادها خواهیم سپرد و امیدواریم به انتظار هوای تازه سال نو
"یا صاحب حال ، حول حالنا الی احسن الحال"
این ترانه ، که علی رضا عصار عزیز به بهترین شکل ممکن اجرا کرده رو خیلی دوس دارم ، گفتم شما هم در جریان باشید 😍
من با توام پشته همین پلکای بسته،
از آخرین برفی که تو اسفند اومد
یادم میاد وقتی نفسهای منو تو
مثله خیابون زیر بارون بند اومد
هنوزم بی هوا وقتی اون لحظه ها تو رو یادم میاد نفسم میگیره
اون همه خاطره سخته یادم بره.
تو به خوابم میای شب از اینجا میره
میخوام فقط یه باره دیگه اون کسی که دلواپسیهامو نفهمید ببینم
تو این شب قطبی که فردایی نداره بیدار میمونم که خورشیدو ببینم
* اگر زنده موندم در سال جدید این کارهایم در اولیت قرار دارند،تمام انهایی را که دوستشان دارم بغل کنم و ماچشان کنم و یک دل سیر نگاهشان کنم؛:'
یک شغل پیدا کنم ومنت حاتم طایی نبرم
ازشب تا صب تو خیابونا با ماشین پرسه بزنم
به سینما، پارک، خیابون برم و با رفیقام ساندویج کالباس، جوج و نوشابه بزنم.
کمتر برای خانواده ای که هیچ شباهتی بهش ندارم خودم رو اذیت کنم:)) و حتی تا میشه بیشتر به خودم برسم
البته الان روزه ام بعد ماه رمضونD:
*عیدتون، رمضانتون مبارک:) ایشالا اخرین سال دیکته آتوری باشه