دارم زیر فشار روحی، روانی، فشار خانوادگی، اقتصادی، سیاسی و کلا همه هر نوع فشاری له میشم. این میزان اشک که تو چشم جمع میشه و مقابله می‌کنم با پایین اومدنش، این بغض خفته در گلو و این نفسهای عمیق، این گرفتن گوشها و زیر لب شمردن شماره ها،زیر دوش گریه کردن، خفه کردن جیغ های فجیع با بالش، رسیدن به بی هدفی و نا امیدی و هیچی مطلق، فکردن به خودکشی با تیغ یا قرص، فرار کردن شبانه، این....
+این غصه ها رو یادم بمونه،شاید روزی...