فیلم سوپ درست کردن نورگل یشلچای برای ماه رمضان حس خویی بهم می ده، با این که گذر سال و امدن دورباره بهار خیلی زوده و هرسال با ناراحتی قلبم همراهه 

همه چیز خوبه اما جز حال من که خر نمیشه با امید های واهی، مامان میگه گوشی رو سر زنگ بنداز ساعت ۳ صبح میشم، ملا داره از بلندگوهای محله اومدن رمضانو می‌ رسونه، میدوید چیه من خیلی فرق دارم با خودم سالهای پیش، احساس می کنم دارم اشتباه می‌کنم چرا روزه میگیرم بیدار میشم نماز می خونم حتی روحیه من اخه به این کارها می‌خوره؟؟مامان طمع کرده به من مثل تموم صبحونه ظهرونه و شام این وعده سحری رو من اماده کنم، به نمی خوام نمیشه و نمی تونمم مثل هر چیزی توجه نمی شه، راستی من چرا امشب به مغازه‌ی دریا رفتم، من چرا یه بار یه عاقل نمیشم من چرا باید درد درد درددردد

+ادامه دلنوشه برای وقتی دیگر کادرم پشت سر هم صدام میزنه برم غذا بپذم

+کاش خدایی بود، دلمون خوش بود بهش:(((