مث خفه گی در یه قاشق آب): 🥄🚰

۳.۴

سومین و چهارمین روز رمضان خیلی معمولی گذشت.تمام روز رو خوابیدم شبها کارهای خونه
+رانندگی تو شهر
+ امید، قند
۲۵ اسفند ۰۲ ، ۰۰:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سررا هستم:D

2دو

دومین سحر ماه رمضون سحری سیب زمینی سرخ شده درست کردم، چای دم کردم همه چی امن و امون
+خونه‌ی خاله رفتیم برای گفتن چند تکنیک خیاطی به خاله‌م
+ بی حال شدید و ضعف در اولین روز روزه گرفتنم
+ وزن کم کردنم بر اثر سرماخوردگی، و بی اشتهایی شدیدی که دارم خودمو برای خودم نگران می‌کنه و گرنه به ما تحت کسی نیست
۲۲ اسفند ۰۲ ، ۰۶:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سررا هستم:D

اولین روز ماه رمضان

فیلم سوپ درست کردن نورگل یشلچای برای ماه رمضان حس خویی بهم می ده، با این که گذر سال و امدن دورباره بهار خیلی زوده و هرسال با ناراحتی قلبم همراهه 

همه چیز خوبه اما جز حال من که خر نمیشه با امید های واهی، مامان میگه گوشی رو سر زنگ بنداز ساعت ۳ صبح میشم، ملا داره از بلندگوهای محله اومدن رمضانو می‌ رسونه، میدوید چیه من خیلی فرق دارم با خودم سالهای پیش، احساس می کنم دارم اشتباه می‌کنم چرا روزه میگیرم بیدار میشم نماز می خونم حتی روحیه من اخه به این کارها می‌خوره؟؟مامان طمع کرده به من مثل تموم صبحونه ظهرونه و شام این وعده سحری رو من اماده کنم، به نمی خوام نمیشه و نمی تونمم مثل هر چیزی توجه نمی شه، راستی من چرا امشب به مغازه‌ی دریا رفتم، من چرا یه بار یه عاقل نمیشم من چرا باید درد درد درددردد

+ادامه دلنوشه برای وقتی دیگر کادرم پشت سر هم صدام میزنه برم غذا بپذم

+کاش خدایی بود، دلمون خوش بود بهش:(((

۲۱ اسفند ۰۲ ، ۰۴:۰۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سررا هستم:D

حزن

مغزم و قلبم غمگینن
من سالهست ناراحتم چرا کسی به ماتحتش هم نیست
و رنج انقدر طولانی شد کسی نفهمید در عذابم
۲۱ اسفند ۰۲ ، ۰۰:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سررا هستم:D

میرم

به قول ریحانه پارسا نو یکی از مصابحه هاش که تو اکیپلور اینستاگرامم اومده بود میگه؛ خوب نیستا ولی خیلی دلم برای خودم می‌سوزه

#لعنتی خیلی جون سخت شدم 

خیلی بهم بر می خوره

خیلی دارم تحمل کنم

خیلی زود زود چشمام  پر میشه

خیلی تنهام

#خدا لعنتت کنه مامان که اینکارا رو باهام میکنی

+به خدا منم ادمم

۰۱ اسفند ۰۲ ، ۱۴:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سررا هستم:D

Dan

حتی به ذهنتون هم  نمی‌رسه چه ضربه مهلکی بود برام

چقدر بهم برخورد و چقد خودمو سانسور کردم 

چقدر گریه‌م می‌اومد

چقدر بیچاره مانده بودم

چقدر خدا ازم دور بود

 

۲۶ بهمن ۰۲ ، ۰۱:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سررا هستم:D

اوووف

داره جیگرم می‌سوزه، در بیچاره ترین حالت ممکن!!

۲۲ بهمن ۰۲ ، ۱۳:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سررا هستم:D

من

از غرورم بگم براتون که تا حالا چه تو فیلم کاراکترها و چه تو شخصیتهای رمان و کتابهای که خوندم و اطرافیان مثل خودم مغرور ندیدم، اشتباه نکنید از خودم تعریف نمی‌کنم برعکس گندشو میگم، اما از شکستن غرور بخوای ازم بپرسی حاضرم به بدبختی و بیچاره‌گی خودم اما غرور کسی رو نشکنم و باکسی بازی نکنم، اینم تعریف نبود
+مثل خر تو گل گیر کردم هی دست و پا می زنم هی بیشتر غرق می‌شم
+آه میکشم از ته دل و سوزدار، خودم اینو میگم خودم یادمه
۲۱ بهمن ۰۲ ، ۱۷:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سررا هستم:D