من ترک نیستم امازبان ترکی یاد گرفتم واسه روزی که مهاجرت میکنم و چند روزی تو استانبول میمونم(زبان انگلیسی که همچنان تق و لق بلدم:<))آینده نگری رو😬
+واسه روان شدن زبانم گفتن فیلم و سریال ترکی رو زیاد ببین، دختر در آینه رو دیدم و حقیقتا پر هام ریخت از این میزان شباهت به زندگیم..با یه فرق کوچک، پدر داستان به اندازه مادر داستان بد جنس نیست.
۰۴ مهر ۰۲ ، ۱۸:۴۹
۰
۰
سررا هستم:D
سکوت سکوت سکوت سکوت سکوت
لبخند زدن به هر چیزی، خندیدن و شادی کردن، به روی خود نیاوردن
ادم تو داریم دلم نمیخواد کسی قلبمو بخونه و احساساتم به نمایش در بیاید
واسه همینه اکثرا یا سکوت می کنم یا با مسخره و لبخند ماجرا رو تموم می کنم
+مثل تموم این روزا، تیغ گرفتم دستم، مغزم می گفت بزن قلبم گریه کنان میگفت نه نه دلم نمی آید این زندگی لعنتی و کوفتی و اشغال رو هنوز هم میخوام.حقیقتا میترسم از خودم، می ترسم سر از تیمارستان، یا قبرستان دربیارم چون خودم نمیتونم خودم رو درک کنم و حرکت بعدیم رو تشخیص بدم
اهنگ مورات گویه باکان yorgunum با هندزفری و تموم صدا گوشمه و مینویسم، و گریه نمی کنم اما بغضی به قدر تمام ناامیدی و هیچی و پوچی ها تو گلومه و نمیشکنه یعنی نمیخوام چون ..
۰۲ مهر ۰۲ ، ۱۱:۴۳
۰
۰
سررا هستم:D
دارم زیر فشار روحی، روانی، فشار خانوادگی، اقتصادی، سیاسی و کلا همه هر نوع فشاری له میشم. این میزان اشک که تو چشم جمع میشه و مقابله میکنم با پایین اومدنش، این بغض خفته در گلو و این نفسهای عمیق، این گرفتن گوشها و زیر لب شمردن شماره ها،زیر دوش گریه کردن، خفه کردن جیغ های فجیع با بالش، رسیدن به بی هدفی و نا امیدی و هیچی مطلق، فکردن به خودکشی با تیغ یا قرص، فرار کردن شبانه، این....
+این غصه ها رو یادم بمونه،شاید روزی...
۳۱ شهریور ۰۲ ، ۲۲:۵۶
۰
۰
سررا هستم:D
همه اش هیچ شد.
اما فقد این بار ، فقد این بار.. خیالش زیباست، به خودم اجازه بده
۱۳ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۵۶
۱
۰
سررا هستم:D
عمیقا ناراحت.پشت هم ناراحتی ، نا امیدی، بی خبری، استرس اضطراب، انتظار، بیخدایی ...که برای هیچ چیز و هیچ کس ارزش نداره
۱۰ مرداد ۰۲ ، ۱۳:۳۲
۱
۰
سررا هستم:D
تا آخر عمر سرم رو پایین میاندازم و خجالت میکشم ازشو
۰۷ مرداد ۰۲ ، ۱۱:۵۹
۰
۰
سررا هستم:D
۹۷/۶ درصد آدمهای اطراف ما از موفقیت هامون شاد نمیشن و فقط ادای خوشحالا رو در میارن دیدم که میگم ۰۰۰
۱۳ تیر ۰۲ ، ۲۳:۴۵
۱
۰
سررا هستم:D
کارتن لوک خوش شانس رو یادتون هست؟ یه سگه بود به اسم بوشوگ که خیلی باحال بود و فکر میکرد که همه ی آدمها دوستش هستند ؛ اما در حقیقت اینطور نبود ؛ مخلص کلام اینکه مثل بوشوگ نباشیم !
۱۳ تیر ۰۲ ، ۱۲:۰۷
۰
۰
سررا هستم:D