سر موطلایی دلش نمی آید داد بزنه داد هاشو سر من خالی میکنه.
#فاذر
سطح توقعم اونقد پایین اومده که با گرفتن سوئیچ از پدرم خوشحال میشم
چرا اینجوری شد؟ چه شد که اینجوری شد؟
اما کوژا باید برم که این فاصله تو رو یادم نیاره؟(فک کنم اشتب گفتم) حالا هر چی، کجای شهرم برام سواله برم فتحش کنم:/
جوانی اینجوریه که از هر ملا و مولانا و آخوند و ماموستا متنفرم، از هر نصیحتی بیزارم و از دین و اجبار فراری در حالی که تا قبل از هجده سالگی ام این طور نبودم و آدم مذهبی بودم نماز روزه بگیر اصن تو بگو دختر پیغمبررررر، فک کنم اثرات جوانیییه.. بسیار روشنفکر خودم رو نشون میدم نه که ریا باشه و از رو تزویر، از ته دلم با 90 درصد دین اسلام مخالفم، نمیدونم موقتیه یا دائم این طرز فکرم، اما میدونم کله ام باددددددددددد داره...
+کلا من اینجوری ام که نه مذهبی ها و نه غیر مذهبی ها قبولم ندارم:)(
+تو beyan خیلی غریبه ام در حالی که پنج ساله تو بلاگفا خودمانی گانه میتازونم
+جمله روووووو
تنها حس خوبم اینه که بیست و سه سالگی رو خوب شروع کردم اتفاق های خوبی افتاد میگم اتفاق فکرتون به اون سوپرایز و معجزه های تو فیلم نره! خواهشا همین جا بمونید تا بگم یک: اعتماد به نفس دار شدم! دو: قبولی ام در رانندگی! سه: خودم رو فهمیدم اینکه چی میخوام و چی رو دوست دارم و درونگرام یعنی درونگرا بایددددددد باشم و چهار: ریسک پذیر تر شدم البته یه پرانتز باز کنم و بگم خرابکاری شده هر ریسکی که تا به حال انجام دادم اما باشه اینم شروع خوبیه ویدددددد(تکه کلامم)
+به خودم کمک خواهم کرد، نمیخوام این پوسته بدجنسی که ازم سراغ دارن و اون پوسته ضعیف و ترحمی که باز هم ازم سراغ دارن ادامه دار باشه!
+یه جوریم من تازگی ها، فک کنم مشکل هورمون هامه که ریخته بهم وگرنه خودمم نمیدونم چی دارم میگم پشت سر هم:(()
آخرش کجاست؟ این تـنفر منو تاکجا میکشونه؟ تنفر من از اون و متقابلا
آدم خوبه داستان من نیستم آدم بد هم نیستم اما فقد میخواهم از این به بعد خودخواه باشم و بیشتر به خودم بیام.
.ـــــــــــــــ
خودکشی؟ اره بهش فکر میکنم و مطمئنم بعد از مرگ من کسی ناراحت نیست و دل نمیسوزونه، ولی نه خواسته هامو به سرانجام میرسونم نمیخوام ضعیف باشم
همه رفتن همه اى همه ,رفتن تنها تنهایی برایم ماند,دقیقا مثل همان دعای همیشگی مادر برای من:الهی تنهایی سهمت باشه [دلم گرفته ی دوست هوای گریه دارم] میدونم یه روزی این چشمای خشکم می ترکن...خدا رحم کنه...
دارم رفته رفته آدمهای اطرافم رو از دست میدم:(نمیدونم دقیقا تاوان کدوم خرابکاریمه اما هرچی بود برای خودم دلیل داره البته منطق و غیر منطقی اش رو نمی دونم.تنهایی بد دردیه از همین الان به خودم خدا قوت میگم
اینم از شانس منه که نن ام دهن بین و بی سواده.
آخه زن تو رو چ به این حرفهاااا.این کار هااااا.میفهمی چی میگی یا نه؟خدایا روشنش کن